الف . آزاد – آی دبلیو اسوپورتس : هنوز موج واکنشها به اتفاق ناخوشایند دختر هوادار استقلال موسوم به دختر آبی که خود را آتش کشید فروکش نکرده و هراز چندگاهی صدایی در گوشهایی از دنیا برای بزرگداشت یاد دختر آبی که حالا دیگر نمادی از حق تضییع شده نیمی از جمعیت ایران، یعنی ممنوعیت ورود به ورزشگاه، است به گوش میرسد.
از مطالب اینستاگرامی بازیکنان سرشناس مرد و زن فوتبال تا هواداران تیمها یا دیدار دو تیم نروچیک اسپور و اوران لارگوجواسپور ترکیه به یاد دختر آبی و نصب بنر در خیابانهای استانبول به یاد او، واکنشها متفاوت و به طرز خوشایندی پررنگ بوده است. اما در داخل ایران داستان به گونهای دیگر است.
در دو روز اول حادثه تقریبا بیشتر سلبریتیهای ورزشی به ویژه فوتبالی نسبت این قضیه به اشکال مختلف واکنش نشان دادند، اما شاید بهترین حرکتی که توانست دوباره یاد زندهیاد سحر خدایاری را در اذهان زنده کند، پوشیدن لباس با نام دختر آبی توسط بازیکنان استقلال و به پیشنهاد وریا غفوری کاپیتان این تیم بود.
کنشی که شاید اگرچه آنقدر رادیکال نبود که به قول کارل مارکس ریشه بحران را لمس کند اما توانست به قدر کافی موثر باشد، تا جاییکه خبرها حاکی از جنب و جوش و عصبانیت جناح موافق ممنوعیت ورود زنان به استادیوم برای تنبیه او است.
وریا غفوری هم اگرچه سلبریتی است، اما کسی است که همانطور که خودش گفته « دغدغه اجتماعی دارد، وظیفهاش است که بگوید و تا آخر عمر از مردم میگوید»، در سوی دیگر سلبریتیهایی داریم که اگر گاهی صدایشان بلند میشود و از محدودیتها یا بیعدالتیها میگویند، فقط زمانی است که منافع خودشان به خطر افتاده باشد.
احتمالا موضوع راه ندادن شهربانو منصوریان به صدا و سیما را بهخاطر هماهنگ نبودن پوشش او با مقررات آن سازمان و سر و صدایی که او راه انداخت را به یاد دارید. در آن موقعیت منفعت اقتضا میکرد منصوریان صدای بلندی باشد که از بیعدالتی در نحوه برخورد با حجابش و حجاب جمعیت زیادی از زنان جامعه که اتفاقا خیلی هم مناسب و کافی اما مطابق با خواسته صداوسیما یا برخی نهادها، نبود، بگوید و با این کار برای خودش محبوبیتی دوچندان بخرد.
اگرچه حافظه جمعی یک اجتماعی کوتاه مدت است اما به مدد رسانهها و گشت و گذاری در اینترنت میتوان به راحتی روزهایی را به یاد آورد که همین خواهران منصوریان در سودای خانه و ماشین حاضر شدند با الهام چرخنده عکس بگیرند.
آن ها تصمیم گرفتند از برتری حجاب چادر بر سایر حجابها بگویند و در نهایت که دیدند نه از خانه خبری بود و نه ماشین، زبان انتقاد باز کردند تا بگویند که دیگر حجابها و یا پوشش ورزشی مورد تایید چه ایرادی دارد که آنها را در صداوسیما راه ندادند.
اگر از خواهران منصوریان بتوان گذشت، از حمایت قاطع چهره محبوب ورزشی و فوتبالی ایران، سیدجلال حسینی از اختلاسگر بزرگ این روزها و هدیه نامیدن پولهای اختلاس حسین هدایتی، نمیتوان به راحتی و سادگی گذشت.
نکته داستان در صدای بلند شده امثال سیدجلال و علی پروین دو تن از اسطورههای باشگاه پرسپولیس نه برای فریاد زدن حق مردم که برای دفاع از شخص مجرم و اختلاس گر بود.
سلبریتی میداند برای چهره ماندن و بزرگتر شدن یا باید سکوت عافیتطلبانه اختیار کند و فقط گاهی روی خواستههای مردم موج سواری کند و یا آشکارا و بیشرمساری در مقابل وجدان جمعی از قبای قدرت آویزان و به آن چنگ زند.
در این میان هم میتوان دلخوش به سلبریتیهای ورزشی همچون وریا غفوری و علی کریمی بود که ریسکی حتی کم را به جان میخرند و در نبود تریبونهایی برای بلند شدن صدای مردم، صدای آنها میشوند.