حامد اسماعیلی – پایگاه خبری ورزش زنان ایران : زمان و فراموشی یاورانی دست در دست یکدیگرند و اکنون کمر بستهاند به حذف آخرین یادبودها. دخترک شیرازی، او که میتوانست امروز کسب سهمیه المپیکش را جشن بگیرد تنها به خاطرهای مخدوش نزد بخش محدودی از خانواده کاراته تبدیل شده است.
برای یاد کردن از رفتهها، به خصوص آنها که مظلومانه رفتند، آنها که میشد نگهشان داشت امروز در بهار خاکستری ۹۹ فرصت خوبی است. درنا کاویانی کاراته کای تیم ملی جوانان ایران بود.
ساعت ۱۴ و ۳۱ دقیقه و ۵۶ ثانیه، وقتی خانواده درنا تحویل سال جدید را جشن میگرفتند چشمانش از شادی و امید برق میزد. به فرصت بزرگ زندگی اش فکر میکرد. به اینکه سال ۹۲ برایش سال بزرگی بود. او قرار بود برای تیم ملی کشورش در مسابقات قهرمانی جهان در اسپانیا و مسابقات قهرمانی آسیا در امارات به میدان برود.
سرنوشت اما چیز دیگری بود. کاراته کای فیکس وزن منهای ۴۸ کیلوگرم تیم ملی جوانان حتی پایان سال را هم ندید. او در تیمی عضویت داشت که سمیه تکمار، پریسا وفایی، زهرا طراز پور، بهنوش محمدی، زهره برزگر و بهنوش نجفی هم عضو آن بودند.
وقتی به مسابقات تدارکاتی ترکیه اعزام شد هم دچار مشکل بود. بدن او در حال تضعیف بود و کسی چیزی نمیدانست. او در خانوادهای رشد کرده بود که از نظر مالی وضعیت قابل توجهی نداشتند.
در جریان اردوهای تیم ملی جوانان، او به تدریج دچار مشکل شد. دختر باتکنیک هر روز ضعیفتر میشد. بعدها مشخص شد که به یک بیماری التهابی مزمن به نام لوپوس مبتلا بوده است. بیماریای که به خودی خود مرگ آور نیست مگر اینکه رهایش کنید تا هر کاری که دلش میخواهد با ارگانهای حیاتی بدن انجام دهد. لوپوس در وجود درنا رخنه میکرد و او همچنان روی تاتامی میجنگید.
سرانجام او زمانی توان مبارزه را از دست داد که بافتهای بدن او تخریب شده بود. وقتی به ترکیه رفت تنها بود. تنها مسابقه داد و انگار تنهایی اش به اندازهای عمیق بود که در تنها مسابقه غیر رسمی اش برای تیم ملی هم بدون مربی رقابت کرد.
بعد که به ایران برگشت دیگر نتوانست ادامه دهد. هم مسابقات جهانی اسپانیا را از دست داد و هم مسابقات آسیایی امارات. این چنین است که زندگی، آنچه را ما برنامههای آینده میخوانیم به سخره میگیرد.
دی ماه بود که وضعیت او حاد و خظرناک تشخیص داده شد. درنا در بیمارستان دکتر فقیهی شیراز تحت مراقبت ویژه قرار گرفت اما کسی کاری از دستش بر نمیآمد. لوپوس آسیب جدی به بدن درنا وارد کرده بود. ۱۱ روز پس از بستری شدنش، پر کشید و رفت. در ۱۷ سالگی.
مدتی نامش با تیم “درنای فارس” در لیگ کاراته زنده نگه داشته شد تا امروز که اینجا از او مینویسم. درنای خفته. خفته در خاک. بیدار در ذهن ما. روحش شاد.
اطلاعات خبر: *نویسنده: حامد اسماعیلی *منبع: اختصاصی*انتشار ۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۹- ساعت: ۰۹:۳۲