پایگاه خبری تحلیلی “دختران قهرمان“: حتی نشستن یک زن بر مسند مدیریت ورزش و جوانان استان گیلان تضمین کننده بقای تیمهای مهم ورزش زنان استان گیلان نیست.
به طور منطقی نمیتوان انتظار داشت سکانداری مریم بخشی در ورزش استان گیلان، عامل تحول ورزش زنان گیلان باشد با این حال انحلال نمایندگان ورزش گیلان در لیگهایی مثل فوتسال، بدمینتون و تکواندو و وضعیت نابسامان ملوان در لیگ فوتبال، نشان میدهد بخشی نتوانسته به عنوان یک زن، کار ویژهای برای ورزش زنان استانش در این سطوح انجام دهد.
نگرانیهای هر ساله بابت تیمداری ملوان انزلی در لیگ فوتبال بانوان ادامه دارد. آنها فراتر از یک تیم فوتبال هستند. اگر به این گفته، شک دارید سکوهای آنها را بنگرید. نمونه مشابهی برای آن هست؟
حالا این ملوان است. تیمی که در لیگ فوتبال، هر سال این دغدغه را دارد که سال بعد هست یا خیر و اگر هست به چه کیفیت و توانی. در میان تیمهای قدرتمند لیگ، ملوان چهرهای کاریزماتیک دارد.
آنها صاحب گنجینهای یگانه در ورزش زنان ایران هستند و این گنجینه چیزی جز سکوهای انزلی نیست. حضور پرشور هواداران در انزلی در هیچ رشته و شهر دیگری دیده نمیشود. در چنین شرایطی چه کسی پای آنها ایستاده؟
گرچه مدیر رسانهای باشگاه ملوان انحلال تیم زنان باشگاه را تکذیب کرده و میگوید که در چارچوب قراردادها و توان مالی ملوان، تیم فوتبال بانوان حفظ میشود اما سؤال اصلی این است که در انزلی، تا چه اندازه قدر این شور و یگانگی دانسته میشود؟
همه از مشکلات مالی و وضعیت اقتصادی خبر دارند. این یک درد مشترک است اما ملوان، در بندر انزلی با این همه بنیه اقتصادی، کارآفرین و رییس و مدیر و خدم و حشم، چقدر سرباز پای کار دارد که بیایند و امنیت بدهند به بازیکن و مربی و هوادار که این تیم، همیشه مال شماست و مبادا که نگران نبودنش شوید. مبادا که در این کارزار زنده بودن و نه زندگی کردن، شما مردمان دلخوشی های کوچک دلواپس این دلخوشی سپید شوید.
ورزش زنان ایران با همه سختیها و فشارهایش، چیزهایی دارد که سرش را بالا بگیرد. ملوان و عاشقهایش، یکی از همین افتخارات است. یک ایران به این ملوان، به این هوادار و این سکوها میبالد. چرا خاطر قوی سپید را مکدر میکنید؟