فاطمه قویدل بازیکن شهرداری رشت در گفتوگو با پایگاه خبری ورزش زنان ایران آی دبلیو اسپورتس درباره روند رو به رشد تیمش در لیگ برتر فوتسال بانوان گفت: در نیم فصل اول ، ۲ باخت بد به دختران کویر کرمان و مس رفسنجان داشتیم اما بعد از آن با تلاش بیشتر توانستیم ۲ بازی را با برد پشت سر بگذاریم. به تیم منسجمی تبدیل شده ایم و به یکدیگر قول دادیم با اتحاد و همدلی در پایان فصل جزء 4 تیم برتر لیگ باشیم و به پلی آف راه پیدا کنیم.
مدیون هم تیمیهایم هستم
قبل از آغاز فصل مصدومیتی داشتم که باعث افت من شده بود و هفتههای اول آماده نبودم اما به تدریج اوضاع بهتر شد. البته این را هم باید در نظر گرفت زمانی من میتوانم خوب گلزنی کنم که پاس خوبی دریافت کنم. گلزنیام را مدیون هم تیمیهایم هستم که همیشه در کنار من بازی خوبی ارائه دادند.
فوتسال تمام زندگی ام است
در ابتدا به خدا توکل کردم و بعد با پشتکار توانستم تواناییهایی که دارم را به کادر فنی تیم نشان دهم. تمام زندگی ام وقف ورزش شد و تحصیلم تحت تاثیر فوتسال قرار گرفت و تنها توانستم تا پایان مقطع دیپلم تحصیل کنم. به واسطه 2 برادری که دارم از کودکی با فوتبال آشنا و کم کم به این رشته علاقهمند شدم و حالا فوتسال تمام زندگیام است.
در 15 سالگی پدیده لیگ برتر بودم
از اول راهنمایی در مسابقات بین مدارس شرکت کردم و به تیم ملوان جوان رشت راه یافتم. 3 سال در آن تیم بازی کردم و بعد از آن به داماش گیلان رفتم و در آن فصل به عنوان پدیده لیگ معرفی شدم و توانستم با سن کم گلهای خوبی در لیگ برتر به ثمر برسانم.
پارگی رباط و 3 سال دوری
در سال ۸۹ رباط صلیبی پاره کردم و 3 سال از میادین دور بودم. در آن زمان سن کمی داشتم و این اتفاق ضربه روحی بدی به من وارد کرد. این فشار آنقدر زیاد بود که باعث شد من حتی فوتبال هم نگاه نکنم. حدود 2 سال و نیم تمام زندگیام در فیزیوتراپی خلاصه شده بود، طاقت درد را نداشتم و تنها کسانی که رباط صلیبی پاره کردند میتوانند مرا درک کنند.
تیم شهرداری رشت من را از آن فضا دور کرد و با وجود شرایط بدی که داشتم به من فرصت داده شد تا از نو همه چیز را بسازم؛ از لیگ استان شروع کردیم تا به لیگ برتر رسیدیم و امیدوارم این روند رو به رشد همچنان ادامه پیدا کند.
دست های پشت پرده و خاطره بد از فوتبال!
من در سالهای سپری شده، تجربیات تلخ و شیرینی را پشت سر گذاشتم . در این مسیر با تیم انزلی در فوتبال ساحلی مقام سوم را کسب کردم همچنین در لیگ فوتسال نیز یک بار سوم شدیم. زمانی که شانس در خشیدن در فوتبال را داشتم اتفاقی مانع حضورم در فوتبال شد.
به تیم ملی فوتبال زیر ۱۹سال دعوت شدم و تمام مدارکم را برای حضور در مسابقات برون مرزی گرفته بودند که به یکباره من را از تیم کنار گذاشتند . در آن برهه زمانی قدرت دستهای پشت پرده را دیدم. تمام این اتفاقات مرا باتجربه تر از گذشته کرد. تمام تلاشم را می کنم تا هر روز نسبت به گذشته خودم بهتر باشم.
بزرگترین هدفم درخشیدن در لیگ است و اینکه بتوانم به تیم شهرداری رشت خدمت کنم؛ امیدوارم روزی بتوانم با حجاب در لیگ معتبر خارج از کشور بازی کنم.
احساس خوبی نسبت به تیم ملی ندارم
آرزوی رفتن به تیم ملی را ندارم و احساس خوبی نسبت به این موضوع در من وجود ندارد. بازی در تیم ملی برای هر بازیکنی یک افتخار است و من هم ، دوست دارم به این افتخار بزرگ برسم اما شرایط به سمتی پیش رفته که نوعی بدبینی به موضوع دعوت بازیکنان به تیم ملی ایجاد شده است.
کادر فنی تیم ملی تمام بازیکنان را دچار تردید کردند. آن ها هیچ گاه بازی های لیگ را نمی بینند و تنها عده ای خاص همیشه به تیم ملی دعوت می شوند. درست است که آنها شایسته پوشیدن لباس تیم ملی هستند اما بازیکنانی دیگر هم هستند که میتوانند به تیم ملی کمک کنند. همه بازیکنان باید دیده شوند. این حق همه بازیکنان است که زمانی که در لیگ برتر یعنی سطح اول فوتسال ایران بازی می کنند ابتدا کسی آن ها را ببیند و بعد در مورد دعوت شدن یا نشدنشان به تیم ملی تصمیم گرفته شود.
گفتگو : مهتا قره داشی