حامد اسماعیلی – پایگاه خبری ورزش زنان ایران : در ورزش زنان، هنوز که هنوز است قهرمانان ناشناخته اند، دوربینها دور از میدان هستند و تفکیک جنسیتی و درهای بسته به روی خبرنگاران از یک سو و شناخته شدن ورزش زنان به عنوان یک فعالیت کم اهمیت، چالش برانگیز است.
ورزش زنان در ایران، راهی طولانی برای موفقیت در پیش دارد. تضادها بین سنت و مدرنیته، بین دنیای نوین و باورهای اجتماعی زنگار گرفته، درد ماست اما ما بخشی از مسیر حرکتی هستیم که کسی در آن به عقب باز نمیگردد.
پدیده خاص در این میان، داوران هستند. فرهیختهترین قشر میان جماعت ورزش زنان. سرسخت و محکم. کمی دور و کمی نزدیک به فضای زنانه ای که سراغ داریم. با گامهای محکم، ژستهای مقتدرانه، قوی و ریشه دار در ژرفای زنانگی.آنها هزینه عشقشان را پرداخت میکنند.
در شرایطی که ورزش زنان هنوز در ایران، غریبه ای در شهر است آنها راه داور شدن را در پیش گرفتند و تنها خود آنها میفهمند که هیچ متر و معیاری چون عشق نمیتواند یک زن را تبدیل به یک داور کند.
باید گاهی تا کیلومترها بدوند، با گرما و سرما، تست بدنی و فشار تمرین کنار بیاییند، گزافه گویی ها را تحمل کنند و البته دوربینها، قلمها و صداها جز گاهی که اشتباه کنند از آنها سراغی نمیگیرند.
در زمستان ۹۶ داوران جوانی را در یک شهر دور افتاده دیدم که مجبور شده بودند برای قضاوت در یک مسابقه در سطح لیگ برتر و به این دلیل که فدراسیون به دلیل مشکل مالی سفر با هواپیما را ممنوع کرده بود با هزینه شخصی و با وسایل نقلیه ناایمن خود را به شهر محل برگزاری برسانند.
تنها بخش جذاب برای زنان داور احتمالاً این است که مثل همتایان مردشان، به ندرت احساس میکنند که امنیت جسمی و روانی شان پس از یک مسابقه به خظر افتاده است.
نگارنده این یادداشت را برای همه کسانی مینویسد که احتمالاً بارها مجبور شدهاند در عین بی حوصلگی برای خاله زنک ها توضیح دهند که داوری چه هست و چرا این راه را انتخاب کردند. قرار گرفتن در فهرست بین المللی و موفقیتهای بزرگ سهم عده بسیار معدودی از آنها میشود و برای دیگران، این عشق است که آنها را پای کار نگه میدارد.این یک داور است. کسی که کمتر “خسته نباشید” میشنود. بانوی عدالت.
اطلاعات خبر: *نویسنده: حامد اسماعیلی *منبع: اختصاصی*انتشار ۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۹- ساعت: ۱۴:۰۱