به گزارش افرا ورزش، همانطور که دریفوس و رابینو در کتاب فراسوی ساختارگرایی و هرمنوتیک گفتهاند بدن کانون آن دسته از فنآوریهای سیاسی قدرت است که به نظارت و کنترل قانونی شهروندان میپردازد. به عبارت دیگر در رهگذر کشاکش روابط قدرت بدن تبدیل به هدف مهمی برای اعمال قدرت میشود.
بدن شرط اساسی ورزش است و کار ویژه اخلاقیات ورزشی مدرن ساختن خویشتن منضبط و مذکر در ادامه الهیات مسیحی انگلیسی یعنی بدن ورزیده مذکر و به دور از انحرافات جنسیِ هنجاری آن روزگار بوده است.
بنابراین نزاع زنان برای برابری در ورزش نزاعیست قدیمی و ناتمام. نزاعی که نه فقط به معنای به زیرسوال کشیدن هنجارهای جنسیتی بود که با هنجارهای کنترل و انضباط جنسی نیز تفسیر میشد.
چیزی که اکنون از ورزش و مشارکت زنان در دنیا به چشم میخورد مراحل پیشرفته این نزاع قدیمی در بستری مدرن است. این نزاع قدیمی و ناتمام است چون از حذف و نادیده گرفتن تا تفکیک جنسیتی و اکنون در میانه راه کالاییسازی به طول انجامیده و در بسیاری از جوامع غیراروپایی همچون ایران هنوز منازعه بر سر حقوقی است که از اعطای آن سالها گذشته است. همچون مجاز بودن و نبودن و ممنوعیت برخی ورزشها برای زنان.
خاص بودگیهای در جوامعی مثل ایران و هژمونیک بودن گفتمانهای سنت و مردسالاری، تلاش زنان ایرانی را برای حضور در ورزش مدرن را در فشاری مضاعف قرار داده است. بهطوریکه زن ایرانی نه فقط در محاصره انقیاد نظم جدید جهانی است بلکه همزمان تحت سلطه گفتمان سنتی و مردسالار داخلی و حذف از اجتماع نیز قرار دارد.
در طی بیش از یک قرن که از آغاز ورزش مدرن میگذرد در نتیجه مبارزات جریانها و جنبشهای فمینیستی حضور زنان در ورزش و شکستن تابوهای اقتدار مردانه ورزش گسترش یافته است و زنان در این راه از سد تابوهای بسیار و مراحل مختلفی گذشتهاند.
از روزگاری که بارون پیرکوبرتین بنیانگذار المپیک مدرن یکی از مخالفان سرسخت حضور زنان در ورزش بود. او معتقد بود که مشارکت زنان در ورزش سرنوشت محتوم آنان که همانا مادری و همراهی مرد است را تحت تاثیر قرار میدهد.
سرچشمه چنین نگرشی به دوران ویکتوریا یعنی مصادف با دوران آغاز ورزش مدرن میرسد. زنان طبقه متوسط در دوره ویکتوریا مطابق با مدل «بانوی ظریف» آموزش میدیدند و علم طب به آنان تمرینات ملایم همچون ژیمناستیک و ماساژدرمانی را توصیه میکرد تا بدون وارد آوردن فشار به کالبد زنانه و نقش باروری آنان به تقویت بدن بپردازند.
از این رو بود که ژیمناستیک بهعنوان ورزشی غالبا زنانه در میان ورزشها جای گرفت. تا آنجا که «زنان قابل احترام» زنانی بودند که در زمینهای مجزا تمرین میکردند و هرگونه تلاش آنان برای شرکت در ورزشهای مردانه با انحراف جنسی تعریف و مقولهبندی میشد.
با پایداری زنان برای مشارکت در ورزش بعدها در راستای همین نگرش ورزشهایی مثل ایروبیک ایجاد شد که یکی از مهمترین اهداف آن حمایت و نگهداری از فاکتورهای جنسیتی زنانه همچون زیبایی، تناسب اندام، ظرافت و لطافت بود. بر اساس این اهداف شکل ایدهآل بدن زنانه اندامی محکم اما فرمدار، متناسب اما سکسی و قوی اما باریک بود. ارزشهایی که همزمان که با ایدهآلهای گفتمان مردانه مطابقت داشت.
پیآمد چنین گفتمانی این بود که زنانی که در ورزشهای رقابتگرا یا مطابق با الگوهای مردانه شرکت میکردند همیشه در مظان اتهام همجنسگرایی قرار داشتند. اما این حضور زنان ورزشکار در رشتههای ذاتا مردانهای مثل فوتبال، بدنسازی، هنرهای رزمی و … با توجه به جنبههای رهاییبخش آن بود که این نگرش منحط را به چالش کشید و توانست برخی از حقوق گرفته شده خود را باز پس بگیرد.
زن در ایران امری سیاسی و بدن او بازنمایی برای ایدئولوژی حاکم و تبلیغات اقتدار حاکمیت است. زیست سیاست حکومت و دولت در ایران مبتنی بر تصویری است که با نقشهای مادری و همسری تعریف شده و برای همین است که همیشه واژه زن و ورزش با خانواده همراه میشود و تبلیغات و معرفی ورزش زنان از رسانههای رسمی غالبا به ورزش همگانی با خانواده اختصاص دارد.
حضور زنان بدون خانواده در ورزش و ورزشهای رقابتی و قدرتی بدن زن ورزشکار به خودی خود این تصویر زن عفیفه و ریحانه را به چالش کشیده است. این به چالش کشیدن با شدت مردانه بودن ورزش در ارتباط مستقیم است. هرچه ورزش مردانهتر میزان خراش و به چالش کشیده شدن گفتمان سنت محور-مردسالار حاکم عمیقتر.
گفتمان سنتمحور_مردسالار میداند اعمال قدرت و تملک بدن زنی که خود را با فاکتورهای طبق تعریف مردانه نیاراسته و کمال خود را نه در «لگدپراکنی در مجامع بیناالمللی» که در که در خانه و کنار همسر آنطور که تریبونهای ایدئولژیک تبلیغ میکنند، میداند، راحتتر است.
وجود زن خارج از خانه با بدنی متفاوت که گاه با قدرت بدنی مردان برابری میکند یا از حدود تعریف شده شکل بدنی زنانه فراتر رفته نوعی به عقب راندن قدرت سنت و مردسالاری است و بنابراین باید منع شود.
به همین دلیل است مخالفت با ورزش زنان در ورزشهای پرورش اندام و بوکس یا زورخانهای موضوعی جدای از بازرسی میزان کوتاهی و بلندی موی سر دختران فوتبالیست نیست، هردو برای اطمینان از انضباط و کنترل هویت جنسی و جنسیتی مطابق با آرمانهای سنت انجام میگیرد.