به گزارش پایگاه خبری ورزش زنان ایران به نقل از ایسنا ؛ دریافتکننده با تجربه تیم ذوب آهن اصفهان که غیبتش در دیدار رفت مقابل باریج اسانس، تأثیر زیادی روی عملکرد هم تیمیهایش داشت، در گفتوگویی عیدانه پاسخگوی سوالات ایسنا بود، که با هم آن را میخوانیم.
والیبال را از کجا آغاز کردید؟
من از هشت سالگی والیبال را نزد خانم کرباسبافی شروع کردم و تا ۱۵ سالگی افتخار این را داشتم که با ایشان در مسابقات کشوری آموزش و پرورش و تیمهای منتخب استان بازی کنم تا اینکه به عضویت تیم نوجوانان ذوبآهن درآمدم، در ذوبآهن هم ماندگار شدم تا الان که در خدمت شما هستم.
حسی که به ذوبآهن دارید؟
پیشنهادات زیادی طی این سالها از تیمهای دیگر داشتم، اما از اینکه در ذوبآهن هستم خوشحالم. البته به دلیل آسیبدیدگی که همیشه همراهم است، ترجیح میدهم در شهر خودم بازی کنم. ذوبآهن برایم پیشرفت است و ناراحت نیستم که اگر در تیمهای مطرح دیگر بودم جایگاهم خیلی متفاوت از الان بود. چیزی را از دست ندادم.
از اولین حضورت در تیم ملی بگو.
اولین دعوتم به اردوهای ملی سال ۱۳۸۸ بود. آنزمان دومین دوره اعزام تیم ملی بود و من کوچکترین عضو تیم بودم که ۱۷ سال داشتم. از آن سال به بعد هر سال همراه تیم ملی بودهام، مگر چند باری که به خاطر آسیب زانو قادر به این همراهی نبودم.
از آسیب قدیمیات بیشتر بگو.
از سال ۱۳۹۰ در ذوبآهن و بعد ازآن در اردوی تیم ملی رباط پایم دچار پارگی شد و پس از عمل، یک سال از بازیها دور بودم و مجددا با قدرت و تلاش بازگشتم. همه چیز خوب بود تا سال ۱۳۹۳ که زانوی دیگرم برای فشار زیادی که تحمل کرده بود دچار آسیبدیدگی شدید شد و این درگیری زانو با من است و هر سال اذیتم می کند اما به آن عادت کردم و میدانم که همیشه همراه من است، رفیق من شده است(با خنده).
مانند سال گذشته که شش ماه در تمرینات آقای جواد مهرگان در خدمت تیم ملی بودم، اما نزدیک اعزام به دلیل آسیبدیدگی نتوانستم تیم را همراهی کنم. در لیگ برتر سال گذشته نیز روز قبل از بازی با باریج این اتفاق افتاد و همین امر باعث به هم ریختگی روانی تیم شد که باخت ما را رقم زد.
در مورد تیم ملی بانوان حرفی برای گفتن دارید؟
در کنار آقای مهرگان خیلی پیشرفت داشتم و چیزهای زیادی آموختم. کل تیم با من هم نظر هستند. مدیریت قوی ایشان، آرامشی که داشتند و مربیگری متفاوتی که باعث پیشرفت محسوس ما شد، چیزهایی بود که در این دو سال تیم ملی بانوان ایران را بهبود بخشید، ولی برای تیم ملی، یک مربی باید چندین سال با تیم ملی بماند و مربیهای زیادی را پس از یکی دو سال فدراسیون تغییر ندهد و از همه مهمتر فدراسیون باید به مربی و کادرفنی اعتماد کند و این خیلی حائز اهمیت است. فدراسیون باید اول بداند که از تیم ملی بانوان چه میخواهد! آیا صرفا حضور در رقابتهای بینالمللی و یا نتیجه؟ مانند حضور آقای ولاسکو در تیم ملی آقایان.
لیگ بانوان ایران را چگونه میبینید؟
ما لیگ قوی بانوان در ایران نداریم. آن هم به دلیل وجود یک یا دو اسپانسر قوی و اسپانسرهای ضعیف در کنار آنها است. اضافه شدن اسپانسرها کمک شایانی به لیگ نکرده است. چون یک اسپانسر قوی تمام ملیپوشان (که درآمدشان از همین بازی کردن است) را با مبلغ قراردادش جذب کرده است و این از کیفیت سطح لیگ میکاهد. بعد از آن شش ماه در اردو هستیم. با توجه به اینکه بقیه تیمهای کشورهای دیگر در تمام تورنومنتها شرکت میکنند و لیگهای قویتری نیز دارند، نتیجه آن میشود پیشرفت و نتیجۀ ما درجا زدن. شاید درجا زدن کلمه خوبی نباشد، اما میخواهم بگویم ما هم میخواهیم یک اتفاق مثبت در ورزش بانوان بیفتد، اما تا زمانی که داستان لیگ ما چنین است، نمیتوانیم تیم ملی خوبی داشته باشیم. مثلا بازی با حجاب برای ما عادت شده و محدودیت محسوب نمیشود؛ اما از پرش و عملکرد فردی ما کم میکند.
هرچه میخواهد دل تنگت بگو.
پس از رفتن آقای داورزنی اتفاقات خوبی نیفتاد. در زمان آقای ضیایی اصلا تیم ملی بانوان دیده نمیشد و تلاشهای خانم کعبی زاده نیز بی فایده بود و این امر ما بازیکنان را ناراحت میکرد. به نظرم همانطور که برای آقایان بازیهای تدارکاتی، چهارجانبه و … ترتیب میبینند، برای بانوان نیز باید تلاش بیشتری کنند و این بستر را فراهم کنند. به عنوان مثال بازی در مجارستان از سطح بالایی برخوردار بود و ما در تورنمنت دوم شدیم و وقتی ما به این باور برسیم که میتوانیم قطعا شرایط تغییر خواهد کرد. در این موضوع فدراسیون باید حمایت و برنامهریزی بهتری داشته باشد.
سال ۹۸ چگونه گذشت؟
بهترین اتفاق من آسیبدیدگی دوبارۀ زانویم بود. چون ممکن است دچار این تردید شوی، که آیا هنوز هم مفید هستی و این اتفاق باعث شد بفهمم چقدر هنوز وجودم برای هم تیمیهایم مهم است و چقدر میتوانی تکیه گاه و باعث آرامش باشی؛ با تمام داد زدنها و عصبی شدنهایت در زمین بازی و این به من برای ادامه مسیر انگیزه داد. درست است باخت سنگینی بود، اما اتفاق خوبی برای من و هم تیمیهایم بود.
این روزها را چگونه میگذرانی؟
من خودم از آن دسته مردمی بودم که در ابتدا کرونا را جدی نگرفتم و فکر میکردم زود تمام میشود، اما وقتی دیدم افراد عزیزانشان را یکبه یک از دست میدهند تصمیم گرفتم در خانه بمانم. در اینجا خواهش میکنم از همه هوادارانم و از مردم ایران که در درجه اول اگر خودتان را دوست دارید و عزیزانتان را، در خانه بمانید. این روزها انگار آدم به زمان قدیم برمی گردد. در جمع عزیزانش و بازیهای گذشته، مطالعه، تمرین در خانه…
خیلی هم بد نیست. انگار دور شده بودیم از همدیگر، در کنار هم بودن و الان فرصتی است که باید آن را غنیمت شمرد. من و خانوادهام برای دید و بازدید عید، نه کسی را میپذیریم و نه جایی میرویم. بهتر است در این موارد رودربایستی را کنار بگذراند و بگویند: دوری و دوستی (با خنده).
ورزش دیگری بهجز والیبال؟
تنیس روی میز. چون من با فکر بازی میکنم و در این ورزش هم قطعا اگر پس از مقام سومی مدارس ادامهاش میدادم کسی حریفم نبود. (با قدرت و همراه با خنده)
و صحبت پایانی…
از همتیمیهایم ممنونم. چون پرونده مسابقات لیگ بهخاطر موضوع کرونا به یکباره بسته شد و نتوانستیم درست و حسابی از همدیگر خداحافظی کنیم. به همه دوستانم خسته نباشید میگویم و نایب قهرمانی را به آنها تبریک میگویم. انشالله تن همه سالم باشد و مواظب خود و خانوادههایشان باشند. امیدوارم سال جدید برای هموطنانم به دور از بلا و هرچیزی که باعث رنجش آنها شود باشد.
[ad_2]